«دیارمیرزا» الموت است ازتبار رشوندها


«دیارمیرزا» الموت است ازتبار رشوندها

اندیشه اش متعلق به همه ی اقوام ایرانی

همانگونه که قبلن پیش بینی شده بود و مانیز در همین تارنما در ارتباط با همایش های سریالی که بنام میرزا کوچک خان در طول این سال ها در رشت برگزار شده که اولین آن در سال 1381 کلید خورده بود . دبیری دو همایش اول و دوم را زنده یاد افشین پرتو بر عهده داشت .چون آن مرحوم به رحمت خدا رفته است واکنون مسئولیت همه ی این همایش ها بر عهده ی «س. الف» و در دایره ی سازمان های مردم نهاد می باشد و با توجه به همایش سال گذشته ـ منجر به ویژه ای بنام «دیلمان» که شرح اش در همین تارنما رفته است و به تازه گی هم قرار است همایشی به همین نام در 11آذر در رشت برگزار شود.

آنهایی که با مطبوعات این مجموعه آشنایی دارند ، دبیران شان ارتباط تنگاتنگی با NGOها دارند و هیئت هایی که همان دبیران مقالات را به آنها می سپارند و جمعن در یک حلقه اند .کافی است اندک خبرهایی که منتشر نموده اند دقت نظر شود .از همایش سال 81 تا به این سو هر یک از آن ها در مدارشان  به نوعی  در طول این سال ها تالش موردهجمه قرار گرفته است و همایش نیمه دوم سال 94 نمونه ای از  آن هاست.

دراین یک دهه ، تمام این همایش ها از طرف NGOهای «مرکز رشت» حمایت و هدایت ـ و تالش به نوعی در آنها به چالش گرفته شده است و در کنار این سازمان های مردم نهاد همانگونه که اشاره شد، نشریه ای را هم با خود همراه ساخته اند که همایش سال گذشته را نشریه ای بنام «دیلمان» بر عهده داشت . این جریده با توجه به اینکه در سرمقاله اش با آن سوز و گدازی که دردرون واژه هایش نهان بود به استقبال میرزا رفته و در بدنه ی یادداشت خود با بهره گیری نام یکی از نوادگان میرزا بنام «ف.ج» سناریوی ویژه  را طوری تنظیم نموده بودتا بتواند بازخوردی برای این ویژه داشته باشد .

منجمله مقاله ی ترجمه شده ای از یک خارجی که در شماره بعدی (سوم)آقای «ش.ر»(همان شخصی که در همایش نهضت جنگل در ماسال سال 83یکی از سخنرانان بود که با اعتراض شمسی پور مواجه شده بود) در جواب آن مقام خارجی به نقل از مرحوم میر ابوالقاسمی در جریده به نمایش می گذارند مبنی بر اینکه : :« حیدر چند روزی در قریه اشکلن زندانی نوه علی عاشوری بود تا این  که به دستور ملاجعفر آلیانی(!) او را به قریه میان رز به منزل حاجی میان رزی می آورند شعبان آسمان بی و نوه علی عاشوری به مراقبت از او می پردازند... سرانجام حسین آلیانی(!)و ملاجعفر آلیانی از ما خواستند که به زندگیش پایان دهیم و به ناچار من و شعبان او را به داخل جنگل میان رز برده و در کنار رودخانه تیرباران نمودیم جسدش را در جنگل رها کردیم و پایان زندگی حیدر را اطلاع داریم اگر کسانی پیدا شوند و بگویند که حیدرخان را در جایی دفن کرده اند حقیقت ندارد.چون ما پس از کشتن او جسد را در جنگل انداختیم که طعمه حیوانات شد.»با این توضیح که یکی از مبارزین تالش را که میرزا جعفر آلیانی باشد در روایاتی توهین آمیز که آمده فتوای قتل حیدر را صادر نموده است.

ملا جعفر کیست ؟ همانی است که منشی معین الرعایا بود و نواده گان او امروز در دانشگاه گیلان حضور دارند تا جایی که با خبریم بعضی ها کتاب نوشته اند ویراستار کتاب های تاریخی را بر عهده دارند .چرا بولتن نامه ها از وجود این عزیزان استفاده علمی پژوهشی نمی برند و با آنها گفتگو نمی کنند تا حقیقت آنگونه که هست عریان شده باشد و از روایات جعلی که دارند علیه تالش تدارک می بینند به مراتب بدتر از آن پدیده است رونمایی گردد؟

روایت هایی که همزمان در چاپ کتاب میر ابوالقاسمی بلافاصله با اعتراض خشتاونی گیلان شناس و شاعر تالش مواجه می گردد.بااین یادآوری که روایت جعلی است و خشتاونی بر این باور است  روایت ها بر می گردند به دهه 20و مرحوم میرابوالقاسمی وقتی که با اعتراض وی روبرو می گردد ، وقتی را معین نموده تا در شهر رشت با هم ملاقات داشته باشند و همین هم می شود و در کتابخانه ی ملی رشت در حضور مرحوم خمامی زاده بحث و گفتگو می کنند .چون در مقاله ی خشتاونی مفصلن آمده که در آینده بازتاب خواهد یافت از شرح کامل آن خود داری می شود.

پرسش است وقتی نواده گان میرزا را به همایش های نهضت در مرکز رشت دعوت می نماییم براستی در این ویژه ای که میرزا جعفر آلیانی را مسئول قتل حیدر معرفی نموده اند نواده گان میرزا از این ویژه باخبرندکه در درون آن چه نوشته شده است ؟

که در همین خصوص از طرف خشتاونی در طی چند نامه به متولیان همایش و ویژه ی یاد شده اعتراض شده است و هنوز بازتابی نیافته است که لابد دلایلی دارد که به خودشان بر می گردد.اماتا آنجا که از دل این روایات برمی آید آنچه که برای دوستان اهمیت ندارد تفکیک روایت هاست.هنوز با توجه به اینکه با این حجم مقالاتی که در طول این سال ها در فراخوان های همایش رسیده و در پالایش وپیرایش آن سهیم بوده اند نتوانسته اند تشخیص دهند که میرا زن دارد یا ندارد؟!«دیار میرزا» کجاست و تبارش چیست؟در حالی که میرزا دیارش الموت است و تبارش از رشوندها!

یعنی در طول این سه چهار دهه وقتی که ما هنوز نتوانسته ایم تبار شناسی میرزا را شناسایی کنیم و به اصل و نسب آن ـ همانگونه که در تاریخ بود به خودمان معرفی کنیم ، بعد چگونه به خود اجازه می دهیم در نوشتارمان با روایت های کذب که مرحوم فخرایی به گونه ای دیگر نوشته است و مرحوم گیلک در زاویه ی دیگر به تالشان توهین نموده است و نشریه ای به اصطلاح پژوهشی در «مرکز رشت» در چند شماره پاورقی می کند که در یکی از روستاهای آلیان چنین حادثه ای روی داده است .

همانگونه که خشتاونی بابهره گیری از کتاب یان کولارژ مهمان چک تبار کوچک خان از فخرایی خرده گرفته است مبنی بر اینکه «عمل طالشی ها برای خفه کردن حیدرعمواوغلی مطابق دستور آلیانی ها» نمونه ای از آن است.وقتی که هنوز محل قتل حیدر مشخص نیست چگونه به خود اجازه می دهیم تا حکم قتل حیدر به نام قومی کُهن چون تالش صادر نماییم؟وقتی که هنوز از تبار میرزا بی خبریم و یا خبرداریم و با «دیارمیرزا»می خواهیم میراز کوچک خان جنگلی را در انحصار خود درآوریم.غافل از اینکه تاریخ تبار میرزا را به گونه ای دیگر روایت کرده است .آیا بهتر نیست بجای بحران سازی برای تالش به اصل واقعیت های نهضت جنگل بپردازیم؟

وقتی که خبر نگاری از رشت به زیده می رود و آن بزرگوار«ف .ج» که از نواده گان میرزا بوده و یک سده ی قبل با نواده گان حسن خان آلیانی پیوند خانواده گی بر قرار می کنند تا اتحاد شان از هم نگسلد و تاکنون نیز باخوبی و خوشی در کنارهم زندگی مسالمت آمیزی دارند و هیچ روایت کذبی هم نتوانسته این اتحاد و خویشاوندی را برهم بزنند .همین بزرگوار آلیوم شخصی اش را در اختیار خبرنگار مذکور قرار می دهد و با شربت و چای و میوه هم لابد از وی پذیرایی می کند این مهمان نوازی نشان از چه دارد؟از بزرگ منشی تالشان که در طول اعصار در گیلان زیسته اند.آیا سزاوار است بابهره گیری از گفتگوی[هنوز مشخص نشده که آیا گفتگوی صورت گرفته ، یا با چند جمله از وی بهره بهینه برده شده است و با این شیوه هدف خود رسیده باشند]با یکی از نواده گان میرزا در جرایدشان به قومی تعرض شود؟ آنهم به نام همایشی که از ترکیب هیئتی که اندک اطلاعات آن درز نموده بخوبی مشخص است که این همایش ها به جهت شناسایی جنبش نهضت جنگل نبوده و نیست .که اگر بود می بایست واقعیت ها را نیز در نظر می گرفتیم.

این از وظایف کیست؟ جز اینکه رسانه های تالش می بایست اطلاع رسانی می کردند با نواده گان میرزا کوچک خان ارتباط برقرار می نمودند و داشته های مان را پاس می داشتیم .اصلن واضح تر بگوییم چرا میرزا با خانواده های آلیانی وصلت نمود.جز اینکه اتحاد و برادری و برابری در بین آنها برقرار گردد.!آیا با چنین نوشتاری ، نفاق بین تالش و گیلک نهادینه نمی شود؟

وقتی که سال های سال است این دوقوم در کنار هم زیسته اند آنهم مسالمت آمیز هفت سال مبارزه نهضت جنگل راتحت پوشش خود قرار داده اند و امروز با روایت های کذب که حتا خود دبیران آن همایش نیز در تفکیک این روایت ها عاجز مانده اند.چرا تاکنون جراید تالش به موضوع الونک آلیان نپرداخته اندو تاکنون نگفته اند که اگر قتل حیدر درروستای«میان رز» بود پس ویژه ی «دیلمان» چه می گوید؟و در تفکیک اینها چه کسانی باید داوری نماید ؟

آیا NGOهایی که در رشت امروز مقالات را داوری می کنند ، باز از این دست روایت ها را با خود دارند و همانند «دیلمان» تالش مورد هجمه ی دیگری قرار خواهد گرفت و با ویژه های دیگر، آن خواهد شد که سال گذشته دیده شد؟

 

 

 

 

 



آخرین نظرات ثبت شده برای این مطلب را در زیر می بینید:

برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:

بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .

شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: